روایت شانزدهم

نامش پریسا اسکندرلوست، ورودی ۹۶، دانشجوی عمران دانشگاه بویین زهرا. چند روز پیش یه اعلامیه در گروه‌های دانشگاه پخش شد که دانشجوی قزوینی فوت شده و همزمان خبر دیگری اومد از خودکشی یه دختر روی پل عابر دانشگاه رجا. روی اعلامیه فوت نوشته بود بانو پریسا اسکندرلو و همینطور واژه "همسر" در اعلامیه ذکر شده بود در صورتی که در قسمت از طرف: ... فامیلی همسر نیامده بود فقط نوشته بود از طرف خانواده اسکندرلو و سایر بستگان و آشنایان.

خلاصه گذشت و تائید شد که دخترک بیچاره همانی بوده که از پل خودش را پرت کرده پایین در صورتی که خانواده و اقوامش گفته بودند در سانحه تصادف فوت کرده.در صورتی که علت اصلیش پرت شدن از پل رجا و بعد زیر گرفته شدن توسط مینی بوس بوده که در دم فوت شدن و جلو چشم مادر پدرش تمام این اتفاقات میوفته. خانوادش گفته بودن پاش سُر خورده در صورتی که اون پل حفاظ های بزرگی داره و امکان همچین چیزی وجود نداره.

من تو توییتر دیدم که این جریان از زبان یکی از اقوام نزدیک و دوستان دبیرستانش نقل شده بود و خب ما فکر می‌کردیم با تصادف فوت شده و من بعد از خوندن اون توییتا رفتم با دوستای صمیمیش صحبت کردم و جریان رو شنیدم.ایشون قبل کنکور به خاطر اینکه روش نشون گذاشته بودن عقد پسر عمه اش میشه (که خود پریسا تمایلی نداشته) و تا به حال یک روز خونه طرف زندگی نکرده حتی دانشگاهم که میومده من از اطرافیانش و دوستاش شنیدم که اکثرشون نمیدونستن پریسا عقد کرده بوده.یکبار حلقه دستش ننداخته بیاد دانشگاه و به اکثر بچه ها نگفته بوده، به اوناییم که گفته خیلی سر بسته گفته و گفته بوده که می‌خواد جدا بشه. هیچی از نامزدش به دوستاش نگفته بوده، کلا خیلیا با دیدن اعلامیه فوت که نوشته بوده همسر و بانو متعجب شده بودن.دوستاش گفتن که هیچ تمایلی به پسر عمه اش نداشته و می‌خواسته که جدا بشه که خانوادش به خاطر قبح طلاق و این چیزا اجازه نمی‌دادن.عروسیش فروردین امسال بوده که کنسل شده، این اواخر درگیری هاش با خانواده سر جدایی شدت گرفته بوده. مادر و پدرش میرن محل کارش که کافه بوده تا باهاش صحبت کنن و کارشون به مشاجره ختم می‌شه، همون نزدیکای پل رجا کار می‌کرده.

اقوامش به دروغ اینور و اونور میگن که تصادف کرده، بدون اینکه هیچی از غم و رنج طرف بگن که منجر به این خودکشی شده و ازدواج اجباری و عدم برخورداری حق طلاق رو سانسور میکنن.خلاصه که منم یه رشته توییت نوشتم و خیلی هم پخش شد ولی از ترس اعاده حیثیت و این چیزا پاکش کردم.گفتم به شما پیام بدم که ماجرارو منتشر کنید چون صدای این دختر باید شنیده بشه.

 

این پست را در اینستاگرام ببینید

 

Geplaatst in honor violence en getagd met .